دستم را انداختم درو کمرش و زور زدم. انگار شیری را بغل کرده بودم. یک تن وزن داشت.و کلی ماجرای های هیجان انگیز.................
پیشنهاد دهنده : سینا مصباح مقدم
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت